اگرزنان درفعالیتهای اجتماعی واقتصادی حضوری فعال نداشته باشند زمانی فرا می رسد که زنان ومردان زبان همد یگر را نخواهند فهمید:
درجوامع روستائی بعلت عدم مشارکت مردان درفعالیتهای اجتماعی بازنان تقریباً دریک وضعیت مشابهی بسرمی برندودراین نوع جوامع به سبب اینکه مردان وزنان ازنظر فکری دریک وضعیت تقریباً برابر قرار دارند کمترباهمدیگر اختلاف پیدا کرده بهمین مناسبت میزان طلاق درجوامع روستائی بندرت دیده میشود.
زنان ومردان درجوامع روستائی بطورمساوی درفعالیتهای اقتصادی شرکت داشته وحتی دربعضی موارد زنان ازمردان ازاین بابت پیشی می گیرند.دراین نوع جوامع بعلت اینکه زنان و مردان دوشادوش وبا همفکری یکدیگر بار مشکلات اقتصادی را متحمل می گردند بهتر یکدیگررا درک نموده وهمین موضوع سبب گردیده که این مردان وزنان با همه مشکلاتی که با آن دست به گریبان بوده هرگز خستگی به خودراه نداده وهمواره به امید زندگی بهتر تلاش وکوشش نمایند وبعلت دوری تقریباً یکسان مردان وزنان ازتمدن باهم ازنظر فکری دریک وضعیت یکسانی قرار داشته وبهترزبان همدیگررا فهمیده واین موضوع سبب این گشته که اختلافات خانوادگی کمتر درجوامع روستائی مشاهده شود.
اما درجوامع شهری بعلت اینکه زنان فقط درخانه حضور داشته وبه شغل خانه داری پرداخته ودرفعالیتهای اقتصادی واجتماعی نقشی ندارند ونیز مردان بعنوان تنها تامین کننده اقتصاد خانواده که هرروز بعلت گسترش جوامع شهری وارتباطات جهانی بر میزان اطلاعات آنها افزوده می گردد روزبروز فاصله آنان با زنان بیشترمی گردد واین موضوع سبب می گردد که زنان ومردان از نظر فکری ازهمدیگر دورشده تا جائیکه زمانی فرا می رسد که درکنار همدیگر بوده ولی ازهم بیگانه شده وبتدریج زبان همدیگررا نخواهند فهمید که این موضوع سبب اختلافات شدید خانوادگی گشته و منجر به طلاق می گردد .
برای حل این موضوع دوراه حل وجوددارد اول اینکه زنان ومردان همدیگررا بهتر بفهمند مردان هم مانند زنان بدور ازتمدن واجتماع درخانه حضور داشته ودرهیچ فعالیت اقتصادی واجتماعی شرکت ننمایند که این موضوع بعلت اینکه مردان تنها تامین کننده اقتصاد خانواده دراین نوع جوامع می باشند غیر ممکن می باشد. اما راه حل دوم که منطقی می باشد این است که زمینه های مناسب حضور زنان درفعالیتهای اجتماعی واقتصادی فراهم شده تا زنان با این حضورخود دراجتماع بتوانند همانند مردان روزبه روز برسطح اطلاعات آنان افزوده شده وهمسان با مردان ازنظر فکری رشد نماینداین رشد یکسان فکری مردان وزنان سبب کاهش اختلافات خانوادگی ونیز طلاق می گردد.
بعلت اینکه زنان سالها بدورازاجتماع وتمدن فقط درخانه به شغل خانه داری مشغول بوده اند حضور یکباره آنها درفعالیتهای اجتماعی واقتصادی امری بسیار دشوار است لذا برای اینکه زمینه های حضور زنان درعرصه های اقتصادی واجتماعی فراهم شود مستلزم برنامه ریزیهای دقیق می باشد که بایستی بتدریج صورت گیرد تا منجر به ایجاد مشکلات دیگری نگرددبرای این موضوع بایستی ابتدا فرهنگ سازی شده ووقتی زمینه مناسب آن فراهم شد ازوجود آنان درتمامی زمینه های علمی استفاده شود اگر این عمل با برنامه ریزی اصولی صورت پذیرد نه تنها منجربه مشکلات اجتماعی نخواهد گردید بلکه زنان با حضورخود درفعالیتهای اقتصادی واجتماعی می توانند زمینه ساز جامعه ای با رونق وشکوفائی اقتصادی ونیز شاداب باشند واگرزمینه مناسب حضور فعال زنان درعرصه های اقتصادی واجتماعی فراهم نشود زمانی فرا می رسد که زنان ومردان ازهمدیگر بیگانه شده وبا وجود اینکه درکنارهم بسر می برند زبان یگدیگر را نخواهند فهمید که این موضوع معضلات اجتماعی را پدید خواهد آورد با توجه به اینکه زنان ومردان درکنارهمدیگر معنی ومفهوم پیدا کرده وبا هم اجتماع را می سازند وبه همین منظور فقط با همفکری وتلاش یکدیگر می توانند جامعه ای شاداب وسالم را به ارمغان آورند.